کد مطلب:88599 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1509

ترس از مسئولیتها











(لا یرضون من اعمالهم القلیل، و لا یستكثرون الكثیر فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون)

ترجمه: پرهیزگاران از اعمال كم خود راضی نیستند و اعمال زیاد خود را نیز زیاد نمی بینند آنان خویش را متهم می سازند (در تقصیر در عبادت و اطاعت) و از اعمال خود ترسناكند.

شرح: مقدمه ای را در بحث عمل برای توضیح مطلب عرض می كنم، از فرازهای فوق روشن می شود كه پرهیزگاران اهل عملند نه اهل حرف، مردم دو دسته اند: یك دسته فقط حرف می زنند و عملی در كار آنها نیست، قرآن به این دسته تاخته و آنها را مورد نكوهش قرار می دهد: «لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»، چرا می گوئید آنچه را عمل نمی كنید، بسیار به غضب وا می دارد خدا را این كه بگوئید آنچه را انجام نمی دهید.

[صفحه 106]

كلام مولی را كه: «زیادی فعل بر قول بهترین فضیلت و نقص فعل از قول زشت ترین رذیلت است.»[1].

اسلام دین عمل است، معمولا در تعریف آن می گوئیم عبارت است از اقرار به زبان و اعتقاد قلبی و عمل به اركان دین مبین، یعنی یك سوم آن را عمل قرار می دهیم در حالی كه در حدیثی از امام صادق (ع) سوال می شود: افضل اعمال نزد خداوند چیست؟ حضرت می فرمایند كه خداوند چیزی را قبول نمی كند مگر با آن، راوی می گوید سوال كردم آن چیست؟ فرمود: «ایمان به خدائی كه شریك ندارد و غیر از او خدائی نیست، سپس سوال از ایمان می كند كه آیا قول و عمل است یا قول بدون عمل (یعنی ایمان زبانی و عملی است یا اینكه فقط زبانی است؟)

حضرت چنین فرمودند: «الایمان عمل كله و القول بعض ذلك العمل...»، ایمان تمامش عمل است و قول نیز بعضی از آن عمل است...[2] یعنی ایمان شخص در عمل مشخص می شود و عمل محك بسیار خوبی برای ایمان است، و اگر هم قولی باشد، جزئی از عمل محسوب می شود.

در بحث عمل شش نكته قابل ملاحظه است:

1- نفس عمل، چنانكه روشن شد، دین یعنی عمل، فرمودند: پیروان مكتب ما را از عملشان بشناسید. معیار شیعه و پیرو بودن، رفتار و كردار است نه لفظ بدون محتوی عمل شعار مومن است[3] لباسی است كه بر تن خود كرده، عمل یار و همران فردی است كه به درجه یقین رسیده است،[4] عمل كاملترین جانشین انسان است،[5] بهترین

[صفحه 107]

چیزی است كه مردم بوسیله آن از او ذكر خیر می كنند و او را می ستایند، عمل نیك میوه علم است نه حرف نیك فقط.

آن هم عملی كه با عقل توام باشد، از وصایای رسول گرامی به ابن مسعود است: «یا ابن مسعود اذا عملت عملا فاعمل بعلم و عقل و ایاك و ان تعمل عملا بغیر تدبیر و علم فانه جل جلاله یقول و لا تكونوا كالتی نقضت غزلها من بعد قوه انكاثا»، (ای ابن مسعود زمانی كه عملی انجام دادی، با علم و تعقل انجام ده، و بپرهیز از این كه عملی بدون تدبیر و علم انجام دهی، زیرا خداوند (جل جلاله) می فرماید: «مانند زنی نباشید كه رشته خود را پس از تابیدن محكم وا می تابد.») (كنایه از اینكه كار بی فائده می كند و وقت خود را تلف می نماید، عمل بدون تعقل هم چنین است). بعضی به قدری در قول و لفظ تامل می كنند كه گوئی عمل را فراموش كرده اند، انسان بعضی را می بیند كه در حمد و سوره نماز بسیار دقت می كند تا مخرج حروف را خوب ادا كند، یا در دعاها و قرآن خواندن دقت می كند تا با اعراب صحیح بخواند تا خوب حرف آشكار شود در حالی كه از مفاهیم دعا كه اعمال ما باشد غافل است.

چه قدر مولی علی (ع) عالی فرموده است: «انكم الی اعراب الاعمال احوج منكم الی اعراب الاقوال»، شما به اعراب دادن اعمال محتاجترید، تا اعراب دادن و آشكار كردن اقوال و الفاظ.[6].

باید دقت در اعمال كند كه حروف و الفاظ و اقوال و مفاهیم وسیله ای بیش نیست، الفاظ پر مفهوم ادعیه وسیله ای برای رساندن معنا به ما بوده، تا طبق آن مشی و عمل كنیم و آنچه مهم است این كه نظر به هدف یعنی اعمال كنیم نه وسائل.

[صفحه 108]

به قول بزرگان «ما ینظر به الشی ء فهو فان فی ذلك الشی ء» آن وسیله ای كه به واسطه ی آن چیزی موردنظر قرار می گیرد فانی در آن شی ء است، مثلا وقتی صورت خود را در آئینه می بینیم و یا ساعت نگاه می كنیم ساعت چند است، آئینه و ساعت وسیله ای بیش نیست كه نظر به آن مورد توجه اصلی نیست، الفاظ هم آینه ی معانی است پس نظر به عمل كن نه لفظ.

2- اتقان عمل و محكم كاری آن- از دستوراتی كه به ما داده اند و حتی اگر دستوری از طریق شرع هم در این باره به ما نمی رسید، عقل چنین حكم می كرد، انجام دادن كار به نحو ریشه دار و اساسی است، عقل می گوید یا كاری مكن یا اگر كردی باید اساسی كار انجام دهی، و الا كار دوباره كردن از عاقل صادر نمی شود.

پیامبر اكرم در جریانات مختلف این مسئله را به مسلمانان گوشزد می فرمود، در جریان دفن «سعد بن معاذ» پیامبر خود وارد قبر او شده و لحد آن را ساخته و آجرها را چیده و سپس سنگ و گل خواستند و بین آجرها را پر كردند، وقتی فارغ شدند و خاك ریختند و قبر را صاف نمودند، رو به اصحاب كرده فرمودند: «انی لا علم انه سیبلی و یصل الیه البلاء و لكن الله یحب عبدا اذا عمل عملا احكمه»، من می دانم كه آن (میت یا قبر) به زودی پوسیده و فاسد و خراب می شود ولی خداوند دوست دارد وقتی بنده عملی را انجام می دهد، با محكم كاری انجام دهد.[7].

از این جمله می توان استفاده كرد كه شاید بعضی در ذهنشان این بود كه این میت پس از مدتی می پوسد و یا قبر در اثر حوادث خراب می شود، چرا پیامبر این قدر دقت می كند و وقت صرف می نماید و پیامبر آنگونه جواب دادند.

در جریان دفن فرزند خود ابراهیم نیز نقل شده است وقتی قبر را پوشاندند، روزنه ای در قبر بود كه حضرت با دست خود آن را صاف كردند و سپس فرمودند: «اذا عمل احدكم عملا فلیتقن»، زمانی كه عملی را یكی از شما انجام دادید، محكم

[صفحه 109]

و متقن به پایان رسانید.[8].

در این دو روایت حجیت احكام و اتقان بود و در روایتی هم از ایشان نقل شده كه فرمودند خداوند تعالی دوست دارد كه عمل كننده وقتی عمل می كند، با بهترین وجه انجام دهد (ان الله تعالی یحب من العامل اذا عمل ان یحسن).[9].

اسلام دین اتقان و محكم كاری است و متاسفانه امروزه ما به این دستور اسلام توجهی نكرده، و ضررهای آن را هم دیده ایم، گویا اجانب و دور افتادگان از مكتب خاندان عصمت و طهارت بهتر به این دستور عمل كرده اند، و ما هر روز شاهد پیشرفت و ترقی و استحكام مصنوعات آنها هستیم، و كار به جائی رسیده كه همه روی به وسائل ساخته شده خارجی ها كرده ایم و حتی بعضی وقتها خود كارگر ایرانی حاضر نیست وسیله ای را كه خود ساخته و تولید كرده مصرف كند، یعنی خود او هم می داند كه چه كرده است!

باز هم رحمت به اجداد و پدران ما كه هنوز آثار باستانی و بناهای خشت و گلی آنها پس از صدها سال باقی است، اما بهترین ساختمان امروزی پس از چند سال نیاز به بازسازی دارد.

وقتی با برق كار می كند، سیم برق را لخت و بدون حفاظ رها می كند، وقتی گودالی حفر می كند، بدون علامت گذاری و سنگ چین كردن، می گذارد و می رود، وقتی اتوموبیلش در جاده پنچر شد، برای حفظ جان و مال خودش سنگهایی در جاده می چیند اما پس از اتمام كارش، سنگها در وسط جاده مانده و او رفته است! راستی چرا چنین شده ایم؟! مگر اسلام به ما دستور محكم كاری نداده است؟!

[صفحه 110]

3- پشتكار در عمل- مداومت و پشتكار در عمل مشكلتر از انجام اصل عمل است و آنچه مهم است، مداومت است و گرنه گاهی انسان بطور اتفاقی عمل نیكی انجام می دهد، مثلا شب دچار بی خوابی شده می گوید بگذار نماز شب بخوانیم یا تلاوت قرآن كنیم اگر به همین مقدار بسنده كند به جائی نمی رسد باید در عمل نیك پشتكار بخرج داد و این ارزشمند است كه مولی علی (ع) فرمودند: «افضل العمل ادومه و ان قل»، (با فضیلت ترین عمل، عملی است كه مداوم باشد گر چه كم باشد).[10].

گاهی انسان كاری را با شوق و گرمی شروع می كند ولی پس از مدتی از آن سرد می شود، در تعلیم و تعلم ما بسیار دیدیم و فهمیدیم كه استعداد زیاد انسان را به جائی نمی رساند، آنچه می رساند مداومت بر عمل است، حتی آنها كه استعداد خوب دارند با پشتكار در عمل به جائی می رسند نه فقط با استعداد!

مداومت بر عمل، گرچه در ابتدا سخت است ولی بسیار در تصمیم گیریهای زندگی موثر است، زیرا خود پشتكار و مداومت ریاضتی برای نفس است و او را در حوادث دهر و كشاكش آن ورزیده می كند، مداومت كن بر عمل گرچه كم باشد، عمل زیاد بی محتوی كه موجب خستگی و ملالت شود انسان را به جائی جز سرخوردگی از عمل نمی كشاند، از روایات استفاده می شود (قلیل تدوم علیه خیر من كثیر مملول منه)[11] عمل كم مداوم، بهتر از عمل زیادی است كه موجب ملالت و خستگی و افسردگی شود.

از عائشه و ام سلمه پرسیده شد چه عملی محبوبتر نزد رسول الله بود گفتند «ما دیم علیه و ان قل» عملی كه مداومت بر او شده گرچه كم باشد.[12].

از امام صادق (ع) نقل شده كه امام سجاد (ع) بسیار می فرمودند: «انی لاحب

[صفحه 111]

ان اداوم علی العمل و ان قل»، من دوست دارم مداومت بر عمل كنم گر چه كم باشد.[13].

امام صادق (ع) از پدرشان نیز نقل می كند كه می فرمود: «دوست دارم مداومت بر عمل را وقتی نفس من عادت دهد مرا، و اگر چیزی از اعمال شب از من فوت شود، روز قضا كرده و اگر روز فوت شود، شب قضا می كنم و محبوبترین اعمال نزد خداوند عملی است كه مداومت بر آن شود.»[14] در بعضی روایات هم تاكید شده كه اگر عملی را شروع كردید یك سال مداومت بر آن كنید، زیرا در هر سال یك شب قدر است، مداومت كنید تا آن شب را درك كنید.[15] در روایت دیگر می فرماید: هر پنجشنبه و اول هر ماه اعمال انسان عرضه می شود و اعمال یك سال در نیمه شعبان عرضه می شود.[16].

شما احوال علماء را ببینید كه در مداومت بر عمل و پشتكار چه می كرده اند، و چگونه ترویض نفس می كرده اند، در مورد حاج محمد ابراهیم كلباسی (ره) كه از معاصران مرحوم میرزا قمی و سید شفتی و از شاگردان بحرالعلوم و صاحب ریاض و... است آورده اند، شب قدر را با عبادت ادراك كرد، زیرا مدت یك سال، شب تا صبح عبادت كرد و معلوم است كه شب قدر از شبهای سال بیرون نیست.[17].

در اجازه ای كه مرحوم علامه ی مجلسی اول برای فرزندش ملا محمد باقر صاحب بحارالانوار نوشته او را به قرائت یك جزء قرآن در هر روز و مطالعه و تفكر در نامه ی امیرالمومنین به امام حسن (ع) كه در نهج البلاغه مسطور است، سفارش

[صفحه 112]

می كند[18] (معلوم است تا خود چنین نمی كرده، این چنین سفارش نمی نمود).

در شرح حال حاج ملا هادی سبزواری است كه هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پائیز ثلث آخر شب را بیدار بودند و در تاریكی شب عبادت می نمودند، تا اول طلوع آفتاب.[19].

در شرح حال شیخ انصاری نوشته اند، «عباداتی كه شیخ از سن بلوغ تا آخر عمر به آنها ادامه می داد، گذشته از فرائض و نوافل شبانه روزی و ادعیه و تعقیبات عبارت بودند از: قرائت یك جزء قرآن و نماز حضرت جعفر طیار و زیارت جامعه و عاشورا در هر روز.[20].

در احوالات امام امت هم نقل شد كه زیارت جامعه در هر شب برای حضرت مولی الموحدین را در نجف فراموش نكردند و حتی وقتی هوا مناسب نبود به حرم مشرف شوند، پشت بام رفته و آن حضرت را زیارت می كردند.

4- اخلاص در عمل- محور قبولی عمل، اخلاص است، مولی علی (ع) فرمودند «انك لن یتقبل من عملك الا ما اخلصت فیه» قبول نمی شود از عمل تو مگر عملی كه در آن اخلاص داشته باشی.[21].

اگر كسب و كار می كنی، اگر صنعتگری، اگر به تعلیم و تعلم مشغولی نیتت را خالص كن، تا محبوب خالق و خلق شوی، و امور دنیا و آخرت تو رونق یابد، خدائی كه تو را آفرید و روزی داد او هم می تواند قلب مردم را به تو منعطف كند به شرطی كه مخلص باشی!

در روایتی از مولی علی (ع) است كه برای هر عملی درختی است و هر درختی

[صفحه 113]

نیاز به آب دارد و آبها مختلف است، درختی كه از آب پاك مشروب شود، آن نیك و میوه ی آن شیرین است، و درختی كه برعكس از آب و مواد كثیف و مضر تغذیه كرد، درختی پلید و میوه ی آن تلخ است.[22].

عملی كه از اخلاص تغذیه شد، مانند درختی مستحكم و طیب، میوه ی شیرین بهشت می دهد، و عملی كه از ریاء و سمعه و خودنمائی تغذیه كرد، مانند درختی پلید می گردد كه میوه ای تلخ چون زقوم جهنمی به همراه دارد.

خداوند به عمل نظر می كند، او عمل صالح را دوست دارد، گرچه از انسانی شقی صادر شود، گاه خدا فاعل عمل را دوست ندارد، ولی نفس عمل را دوست دارد، و گاهی فاعل را فی نفسه دوست دارد، ولی عملش را دوست ندارد، زیرا آن عمل را با شرائط مورد قبول چون اخلاص، انجام نداده است، و این مضمون روایات است.[23].

پیامبر گرامی، در سرزمین منا، در حجه الوداع، در مسجد خیف، خطبه ای ایراد كردند و در ضمن خطبه فرمودند: «نصر الله عبدا سمع مقالتی فرعاها ثم بلغها الی من لم یسمعها فرب حامل فقه غیر فقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم، اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»

خداوند كمك و یاری نماید كسی را كه سخن مرا شنید و آن را حفظ كرد و به كسانی كه نشنیدند رساند، چه بسیار دارنده فقه كه خود غیر فقیه است و چه بسیار دارنده فقهی كه فقه را به فقیه تر از خود می رساند، سه چیز است كه قلب مسلمان در آنها كینه توزی را روا نمی دارد: 1- اخلاص در كارها برای خدا 2- نصیحت پیشوایان و

[صفحه 114]

رهبران مسلمین 3- ملزم شدن به اجتماع مسلمانان یعنی همكاری با مسلمانان.[24].

پیامبر در این جملات اخلاص را مقدم بر دو چیز دیگر كرده اند، و تاكید هم فرموده اند كه به كسانی كه حضور ندارند، این جملات را برسانید، گویا این جملات از قوانین عمومی اسلام است.

5- حفظ عمل از حبط و نابودی: عمل سرمایه است و حفظ سرمایه لازم است، حفظ عمل از نابودی، بسیار دشوارتر از انجام نفس عمل است، ابقاء و باقی گذاردن عمل بر همان نحو خالصی كه تحقق پیدا كرده، مشكل است. شیطان دائما وسوسه می كند كه آن عمل را به رخ مردم بكش.

در روایتی از امام باقر (ع) چنین آمده است: «الابقاء علی العمل اشد من العمل» راوی سوال می كند، ابقاء بر عمل چیست؟ حضرت فرمودند: «یصل الرجل بصله و ینفق نفقه لله وحده لا شریك له فكتبت له سرا ثم یذكرها فتمحی فكتبت له علانیه ثم یذكرها فتمحی و تكتب له ریاء»، انسان گاهی صله رحم و انفاق می كند برای خداوند كه شریكی ندارد پس نوشته می شود آن عمل برای او بصورت مخفی، سپس عمل خود را به رخ مردم می كشد پس محو شده و به صورت عمل آشكار نوشته می شود بار دیگر نزد مردم بازگو می كند، پس محو شده و عملی ریائی برای او ثبت می شود.[25].

انسان عملی را كه برای خدا و مخفیانه انجام داده نباید برای مردم ذكر كند و آن را به رخ مردم كشد، ذكر آن عمل منافات با ابقاء و باقی گذاردن عمل بر حال اول است و موجب نابودی و حبط عمل می شود.

[صفحه 115]

قرآن نیز می فرماید: «لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذی»، صدقات خود را با منت و آزار دادن طرف مقابل باطل نكنید.[26].

عجب، خودپسندی، ریا، سمعه و تظاهر بعد از عمل، موجب نابودی اعمال و سرمایه ی انسان است، سرمایه ای كه در عوض گوهر گرانبهای عمر دریافت كرده است، انسانی كه در خسران و زیان است تا عملی را كسب كند (ان الانسان لفی خسر).[27].

مواظب باش مصداق قول پیامبر نشویم كه فرمودند: با ذكر گفتن (الله اكبر- لا اله الا الله- سبحان الله) درختی برای شما در بهشت غرس می شود، آن صحابی گفت: پس در این صورت بسیار درخت در بهشت داریم، حضرت فرمودند به شرطی كه آتش نفرستی و آنها را نسوزانی، این آتش فرستادن معاصی ما است كه موجب نابودی اعمال است.

ای عزیز تا این گناهان به حد شرك نرسیده قابل بخشش و مغفرت است، اگر تا حال هم چنین بوده ایم بیا توبه كنیم كه خداوند توبه پذیر و مهربان است. عملی كه نجات دهنده ی انسان است، عملی كه به مرز حبط و نابودی نرسیده باشد، عمل چه نیك باشد چه بد، همسفر ما تا آخرت است.

در روایت از رسول گرامی است كه: برای هر یك از شما سه دوست است: یكی آن كه وقتی از آن چیزی طلب كنی به تو می دهد و آن مال و ثروت تو است، و دیگری دوستی است كه تا نزدیك قبر همراه تو است و چیزی به شما اعطاء نمی كند، و دیگر به دنبال شما نمی آید و آن نزدیكانت هستند (مثل زن و فرزند و اقوام) و سومی دوستی است كه گوید به خدا قسم من با تو هستم هر جا بروی و از

[صفحه 116]

تو دور نمی شوم، و آن عمل تو است، خواه خیر باشد خواه شر.[28].

در روایتی دیگر از رسول گرامی است كه میت را سه چیز مشایعت می كنند، یكی اهل و عیال و دیگر ثروت و سومی عمل او، و دو تا كه اهل و عیال و ثروت باشد برگشته ولی عمل او با او می ماند.[29].

ای برادر حال در فكر دوست خوب باش كه گفته اند اول دوست و بعد سفر كردن (الرفیق ثم الطریق) مواظب باش و دقت كن همسفر این سفر طولانی تو كیست؟ سعی كن عمل صالح را برگزینی كه آن رفیق همچون غلامی است كه بهشت را برای تو آب و جاروب می كند.

در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است، كه: ان العمل الصالح یذهب الی الجنه فیمهد لصاحبه كما یبعث الرجل غلامه فیفرش له ثم قرا «و اما الذین آمنوا و عملوا الصلحات فلانفسهم یمهدون»، همانا عمل صالح به بهشت رفته و جایگاه صاحبش را مهیا می كند، چنان كه مردی غلام خود را فرستاده، تا جایگاه و منزل او را قبل از ورود او فرش كند، سپس حضرت این آیه را تلاوت كردند: اما كسانی كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند برای خود زمینه چینی و تهیه جا كرده اند.[30].

مولی الموحدین نیز فرمودند: «القرین الناصح هو العمل الصالح»، همنشین نصیحت كننده (و خیرخواه) عمل صالح است.

6- تبلیغ بوسیله اعمال- از مسائل مربوط به عمل، تبلیغ سازنده با آن است، عامل به دستورات دین مبین بهترین مبلغ آن است، در حدیثی از امام صادق (ع) به این حصول آمده است. «كونوا دعاه للناس باعمالكم و لا تكونوا دعاه بالسنتكم»،

[صفحه 117]

دعوت كننده ی مردم با اعمال خود باشید، نه دعوت كننده به زبانهایتان. یعنی تاثیر عمل بسیار بالاتر از تاثیر زبان است و حتی بهترین طریقه امر به معروف و نهی از منكر است.

با این مقدمه حال به فرازهای مورد بحث بپردازیم:


صفحه 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117.








  1. غررالحكم علی (ع)- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 18.
  2. كافی، جلد 2، صفحه 34- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 20.
  3. غررالحكم علی (ع)- میزان الحكمه، جلد 7 صفحه 8. (العمل شعار المومن- العمل رفیق الموقن- العمل اكمل خلف).
  4. غررالحكم علی (ع)- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 8. (العمل شعار المومن- العمل رفیق الموقن- العمل اكمل خلف).
  5. غررالحكم علی (ع)- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 8. (العمل شعار المومن، العمل رفیق الموقن- العمل اكمل خلف).
  6. غررالحكم- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 7.
  7. وسائل، جلد 2، صفحه ی 884.
  8. وسائل، جلد 2، صفحه 882. (این دو حدیث را امام صادق (ع) از رسول گرامی نقل كرده اند) و مرحوم محدث قمی این دو جریان را در ماده عمل، جلد 2، صفحه 278 سفینه البحار آورده است.
  9. كنزالعمال، خبر 9129 (این سه خبر را صاحب میزان الحكمه در جلد 7 صفحه 29 نیز آورده است).
  10. میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 19.
  11. ترغیب، جلد 4، صفحه 130- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 18.
  12. ترغیب، جلد 4، صفحه 130- میزان الحكمه، جلد 7 صفحه 7.
  13. كافی، جلد 2، صفحه 82- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 16.
  14. مستدرك، جلد 1 صفحه 15.- میزان، جلد 7، صفحه 16.
  15. كافی، جلد 2، صفحه 82- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 17.
  16. سفینه البحار، جلد 2، صفحه 279، در بحث عمل (مداومت بر عمل).
  17. قصص العلماء، صفحه 73- سیمای فرزانگان، جلد 3، صفحه 167.
  18. سیمای فرزانگان جلد 3 صفحه 167.
  19. اسرارالحكم، صفحه 20، مقدمه. سیمای فرزانگان جلد 3، صفحه 164.
  20. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صفحه 90- سیمای فرزانگان جلد 3، صفحه 162.
  21. غررالحكم- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 21.
  22. نهج البلاغه، خطبه ی 154- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه ی 15.
  23. رجوع شود به نهج البلاغه خطبه ی 154، و كافی، جلد 1، صفحه 152 به نقل از میزان الحكمه جلد 7، صفحه 25.
  24. این خطبه را عده ای از بزرگان در كتابهای خود نقل كرده اند، از جمله علی بن ابراهیم قمی (ره) در تفسیر خود مرحوم طبرسی در احتجاج صفحه 76 شیخ صدوق در امالی مجلسی در بحار در احوال امام صادق (ع) و نوری در مستدرك، جلد 2، صفحه 250 و ابن عساكر، جلد 7، صفحه 288.
  25. سفینه البحار، جلد 2، صفحه 279.
  26. سوره ی بقره، آیه ی 264.
  27. سوره ی عصر، آیه ی 2.
  28. كنزالعمال، خبر 42759- 42760- 42761- 42762- 42763- 42765.
  29. كنزالعمال خبر 42761.
  30. بحار، جلد 71، صفحه 185، (این سه حدیث را صاحب میزان الحكمه، در جلد 7، صفحه 14- 13 آورده است).